English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 151 (7913 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Can you watch the dog for us this weekend? U آیا شماها می توانید آخر این هفته مواظب این سگ باشید؟
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
You can rest assured. U خاطر جمع باشید (اطمینان خاطر داشته باشید )
on your part <adv.> U از طرف شماها
for your part <adv.> U از طرف شماها
from your part <adv.> U از طرف شماها
ye U شکل قدیمی کلمه The شماها
weekends U اخر هفته تعطیل اخر هفته
weekend U اخر هفته تعطیل اخر هفته
Look out! U مواظب باش !
You can call me at ... [phone no.] <idiom> U شما می توانید با من با شماره ... تماس بگیرید.
Take care of yourself! U مواظب خودت باش !
Watch the child ! U مواظب بچه باش !
to guard against danger مواظب خطر بودن
to watch children U مواظب بچه ها بودن
Be careful ! U احتیاط کن ( مواظب باش )!
keep an eye on things. U مواظب جریان باش
Mind what you're doing! [Be careful!] U احتیاط کن [مواظب باش ] !
Could you clarify that for me? U می توانید توضیح بدهید که موضوع از چه قرار است؟
You alone can help me. U تنها (فقط )شما می توانید کمکم کنید
Be carfull not to breathe a word . U مواظب باش نفست درنیاید
I've got to watch what I eat. U باید مواظب رژیمم باشم.
Be carefull not to spI'll the food . U مواظب باش غذاهارانریزی زمین
Be carful of your health . U متوجه ( مواظب ) سلامتت باش
Be careful not to burn the meat . U مواظب باش گوشت رانسوزانی
Watch your health! U مواظب سلامتی خودت باش!
look sharp U زود باشید
mind your eye U ملتفت باشید
hurry up U زود باشید
Mind your head! U مواظب سرت باش! [که به جایی نخورد]
you might have come U باید امده باشید
you may rest assured U میتوانید مطمئن باشید
Please make yourself comfortable. U لطفا" راحت باشید
keep your peck up U جرات داشته باشید
depend upon it U خاطر جمع باشید
be a man U مردانگی داشته باشید
perhaps you have seen it U شاید انرادیده باشید
Could you watch my bag [for me] until I get back? U آیا می توانی مواظب کیف من باشی تا من بر گردم؟
Watch yourself up on the roof. U مواظب خودت روی پشت بام باش.
arrow pointer U پیکان کوچکی است که می توانید آنرا با استفاده از mouse حرکت دهید
god speed you U کامیاب شوید موفق باشید
Be of good courage . U قوت قلب داشته باشید
live it up <idiom> U روز خوبی راداشته باشید
dont care a rap U ذرهای باک نداشته باشید
dont care a rap U هیچ پروا نداشته باشید
readying U حاضربه تیر حاضر باشید
he had need remember U بایستی بخاطر داشته باشید
you have perhaps seen it U شاید انرا دیده باشید
perhaps you have seen it U ممکن است انرادیده باشید
on guard U اماده برای دفاع باشید
readied U حاضربه تیر حاضر باشید
stick to your work U بکار خود مشغول باشید
readies U حاضربه تیر حاضر باشید
look to your manner U موافب اطوار خود باشید
leave me alone U کاری بمن نداشته باشید
ready U حاضربه تیر حاضر باشید
I've got to watch what I eat. U من باید مواظب به آنچه می خورم باشم. [که چاق نشوم]
Bye and take care of yourself! [leaving phrase] U خداحافظ و مواظب خودت باش! [عبارت هنگام ترک ]
Would you wait for me, please? U ممکن است لطفا منتظرم باشید؟
you have perhaps seen it U ممکن است انرا دیده باشید
Be quiet so as not to wake the others. U ساکت باشید تا دیگران را بیدار نکنید.
mind your p's and qs U در گفتار و کردار خود بهوش باشید
i give you my world for it U قول میدهم اینطور باشد مطمئن باشید
You really ought to take better care of yourself. U شما واقعا باید بهترمراقب خودتان باشید.
mix up, caution U موافب باشید هواپیماهای دشمن و خودی درگیر شدند
Would you care for a cup of coffee? U آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
i insist on your being present U جدا` عقیده دارم که شما بایدحضور داشته باشید
be patient to all men U با همه مردم شکیبا باشید نسبت بهمه بردباریاصبورباشید
weekly U هفته به هفته
week U هفته
per week U هر هفته
weeks U هفته
a week U یک هفته
weeklies U هفته به هفته
You should always be careful walking alone at night. U همیشه موقع پیاده روی تنها در شب باید مراقب باشید.
Please be (feel ) at home . Please make yourself at home . U اینجا را منزل خودتان بدانید ( راحت باشید و تعارف نکنید )
salvos U در رهگیری هوایی یعنی موافب باشید اماده شلیک هستم
last week U هفته گذشته
eight day U هفته کوک
passion week U هفته مصیبت
next week U هفته گذشته
for a week U برای یک هفته
weekday U روز هفته
weekdays U روز هفته
hebdomad U هفت هفته
inside of a week U کمتر از یک هفته
inside of a week U در یک هفته کمتر
A whole week U یک هفته تمام
running days U ایام هفته
f.service U نمازمعمولی هفته
this d. a week U یک هفته از امروز
fair market U هفته بازار
midweek U میان هفته
to morrow week U از فردا یک هفته
triweekly U هر سه هفته یکبار
week end U اخر هفته
week day U روز معمولی هفته
Weekend U تعطیلات آخر هفته
I will be staying a few days U من میخواهم یک هفته بمانم.
one anxious week of waiting U یک هفته انتظار با نگرانی
nrxt monday U دوشنبه این هفته
feria U یکی از ایام هفته
We stayed at the seaside for one week . U یک هفته کنا ردریا ماندیم
write me every week U هر هفته برای من نامه بنویسید
embryo U جنین کمتر از هشت هفته
ferial U مربوط بمیان هفته عیدی
to borrow for ... weeks U برای ... هفته قرض گرفتن
passion week U هفته پیش از رستاخیز مسیح
Within the next few weeks . U درعرض چند هفته آیند ؟
embryos U جنین کمتر از هشت هفته
capacitor U تا دو هفته نیرو فراهم کند.
at least four times a week U کم کمش چهار بار در هفته
I had my car broken into last week. U هفته پیش از ماشینم دزدی کردند.
bank holiday U روزهای هفته که بانکها تعطیل هستند
semiweekly U رخ دهنده دومرتبه در هفته نیم هفتگی
per U برای هر ساعت یا روز یا هفته یا سال
sempiternal U رخ دهنده دومرتبه در هفته نیم هفتگی
Maundy Thursday U پنجشنبه هفته عذاب ورنج عیسی
foetus U جنین بیش از هشت هفته حمل
What is the price per week? U قیمت برای یک هفته چقدر است؟
fetuses U جنین بیش از هشت هفته حمل
foetuses U جنین بیش از هشت هفته حمل
What's the charge per week? U اجاره آن برای یک هفته چقدر است؟
She comes here at least once a week . U دست کم هفته ای یکبار اینجا می آید
weekender U کسیکه به تعطیل اخر هفته میرود
Every day of the week but Sundays. U همه روز هفته غیر از یکشنبه ها
You need to take care to differentiate between facts and opinions [ differentiate facts from opinions] . U شماها باید به فرق بین حقایق و نظرات توجه بکنید [حقایق را از نظرات تشخیص بدهید] .
I'm really looking forward to the weekend. U من مشتاقانه منتظر تعطیلات آخر هفته هستم.
Trade ( business ) is slack this week . U این هفته بازار ( تجارت ) کساد است
pans U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan- U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
to mind U مراقب بودن [مواظب بودن] [احتیاط کردن]
They must give not less than 2 weeks' notice. U آنها باید این را کم کمش دو هفته قبلش آگاهی بدهند.
Tune in next week for another episode of 'Happy Hour'. U هفته آینده کانال [تلویزیون] را برای قسمت دیگری از {ساعت شادی} تنظیم کنید.
I worked ten hours a day this week and my boss bit my head off for not doing my share of the work! U من این هفته روزی ده ساعت کار کردم، اما رئیسم بخاطر کم کاری توبیخم کرد!
standby U منتظر عملیات ماندن منتظر باشید
standbys U منتظر عملیات ماندن منتظر باشید
Thank God it's Friday! [TGIF] U خدا را شکر امروز جمعه است! [چونکه شنبه و یکشنبه آخر هفته کار نمی کنند]
Thank goodness U خدا را شکر امروز جمعه است! [چونکه شنبه و یکشنبه آخر هفته کار نمی کنند]
feria U کلیسای کاتولیک و کلیسای انگلیس روزهای عادی هفته
DNS U پایگاه داده توزیع شده در سیستم اینترنت که نام ها را با آدرس مط ابق میکند مثلاگ می توانید از نام www.PCP.CO.UK برای رسیدن وب سایت Peter Collin Publishing استفاده کنید و نیاز به به آدرس پیچیده شبکهای
safe format U عملیات فرمت که داده موجود را خراب نمیکند ودرصورتی که یسک اشتباه را فرمت کرده باشید امکان ترمیم داده وجود دارد
apprenticeship U دوره کاراموزی در CL به هر نوع کاراموزی اطلاق میشود که ماجورنبوده یا اجرت ان از دو پاونددر هفته تجاوز نکند
apprenticeships U دوره کاراموزی در CL به هر نوع کاراموزی اطلاق میشود که ماجورنبوده یا اجرت ان از دو پاونددر هفته تجاوز نکند
groundhog day U روز دوم فوریه که بعقیده عوام اگرافتابی باشدنشانه انستکه اززمستان شش هفته مانده است و اگر ابری باشد نشانه اوایل بهار استwoodchuck
fairs U بازار مکاره هفته بازار عادلانه
semimonthly U دوهفته یکبار نشریه دو هفته یکبار
fairer U بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fair U بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairest U بازار مکاره هفته بازار عادلانه
Please allow for at least two weeks' notice [to do something] [for something] [prior to something] . U درخواست می شود که لطفا دو هفته برای پیشگیری [کار] اعطاء کنید [تا ما ] [برای چیزی] [قبل از چیزی] .
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1one week they love you next week they hate you both weeks i got paid
1This student is stupid ,close the book on him.
1معنی lead lag compensator
1میشه یه تلفن برای من به پست کنین ببینین پاس من آماده است یا نه
1coffee table conversation piece
1rhodamine
3biotargeted
2immunogenicity
1cartridge
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com